- رشوت گرفتن (تَ کَ دَ)
رشوه گرفتن. پاره ستدن. رشوت ستدن. (یادداشت مؤلف) :
به رشوت عامل از خود گر کند اصحاب سلطان را
مکافات عمل از هیچکس رشوت نمی گیرد.
صائب تبریزی (از آنندراج).
- به رشوت گرفتن، به رسم رشوت اخذ کردن. به عنوان رشوه اخذ نمودن. (از یادداشت مؤلف) : هرچه در ایام فتنه به رشوت گرفته بودند از ایشان بستد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 437). و رجوع به رشوت خوردن و رشوه گرفتن شود
به رشوت عامل از خود گر کند اصحاب سلطان را
مکافات عمل از هیچکس رشوت نمی گیرد.
صائب تبریزی (از آنندراج).
- به رشوت گرفتن، به رسم رشوت اخذ کردن. به عنوان رشوه اخذ نمودن. (از یادداشت مؤلف) : هرچه در ایام فتنه به رشوت گرفته بودند از ایشان بستد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 437). و رجوع به رشوت خوردن و رشوه گرفتن شود
